در روزهایی که بحران انرژی کشور بیش از هر زمان دیگری به اصلاحات و مدیریت علمی نیاز دارد، برخوردهای سلیقهای و تحقیرآمیز با فعالان قانونی صنعت استخراج رمزارز، چیزی جز پاک کردن صورتمسئله نیست. نیروگاههای کشور با ظرفیتهای خالی و مدیریت ناکارآمد روبهرو هستند، سرمایهگذاران خصوصی با وجود تمام موانع قانونی و بوروکراتیک، برق را از بازار آزاد خریداری میکنند، هزینههای هنگفتی برای راهاندازی فارمهای قانونی میپردازند و در نهایت با توجیهی عجیب مواجه میشوند: «چرا وقتی کشور برق ندارد، شما باید ماین کنید؟»
اما این پرسش تنها یک سوءبرداشت نیست، بلکه نشانهای از ناتوانی برخی مدیران در درک ماهیت بازار برق است. فعالان قانونی صنعت رمزارز نه تنها از شبکه سراسری برق یارانهای استفاده نمیکنند، بلکه یکی از معدود گروههایی هستند که برق را با تعرفهای چندین برابر نرخ مصرفکنندگان عادی خریداری میکنند. در حالی که بسیاری از صنایع دیگر همچنان به استفاده از برق ارزان و رانتی ادامه میدهند، چرا فشار بر صنعت رمزارز است که شفافترین و رسمیترین قراردادهای خرید برق را دارد؟
سیاستهای نادرست و برخوردهای سلیقهای، نهتنها سرمایهگذاری در این صنعت را از بین میبرد، بلکه باعث میشود سرمایههای داخلی به سمت کشورهایی مانند امارات، ترکیه، روسیه و قزاقستان که بسترهای قانونی مناسبتری فراهم کردهاند، مهاجرت کند. اگر توانیر و شرکتهای توزیع برق به جای سرکشی و اعمال محدودیتهای بیپایه، به دنبال ایجاد زیرساختهای پایدار برای تأمین انرژی میبودند، امروز نه با خاموشی گسترده روبهرو بودیم و نه با فرار سرمایه.
بحران انرژی، بهانهای برای برخوردهای غیرمنصفانه با بخش خصوصی نیست. راهحل، سرکوب نیست؛ بلکه شفافیت، اصلاح نظام قیمتگذاری و سرمایهگذاری در زیرساختهای نوین انرژی است.