حرکت جهان بهسوی خودروهای پاک، عقبگرد ایران بهسوی سوختهای آلاینده
در حالی که جهان با شتابی بیسابقه به سمت آیندهای پاک و عاری از سوختهای فسیلی حرکت میکند، در ایران شاهد روندی معکوس هستیم؛ روندی که بیش از آنکه تصمیمی منطقی به نظر برسد، شبیه به انتقامی سازمانیافته از سوی دولت و مافیای سوخت علیه خودروهای برقی و هیبریدی است. افزایش ناگهانی تعرفه واردات این خودروها از ۴ درصد به ۱۰۰ درصد در اسفند ۱۴۰۳، نه تنها یک سیاستگذاری اشتباه، بلکه نشانهای آشکار از تلاش برای حفظ منافع گروههایی است که حیاتشان به تداوم وابستگی کشور به بنزین و گازوئیل گره خورده است.
خودروهای برقی؛ فرصتی که تهدید تلقی شد
خودروهای برقی و هیبریدی، با کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی، میتوانند معادلات بازار انرژی ایران را به هم بریزند. در کشوری که سالانه میلیاردها دلار صرف واردات بنزین میشود و پالایشگاههای فرسودهاش توان پاسخگویی به نیاز داخلی را ندارند، این خودروها میتوانستند راه نجاتی باشند. اما به نظر میرسد همین مزیت، بزرگترین تهدید برای مافیای سوخت و ساختارهای دولتی وابسته به آن تلقی شده است.
افزایش ۲۵ برابری تعرفه واردات خودروهای برقی، پیامی روشن دارد: هر چیزی که چرخه سودآوری بنزین را به خطر بیندازد، باید سرکوب شود.
قانون هوای پاک؛ وعدهای که به مجازات تبدیل شد
این تصمیم در حالی گرفته شد که قانون هوای پاک، سالهاست بر ضرورت ترویج خودروهای پاک تأکید دارد. ماده ۹ این قانون، دولت را موظف به ارائه مشوقهایی برای واردات و توسعه زیرساخت خودروهای برقی کرده است. اما به جای مشوق، شاهد مجازاتی سنگین هستیم که این خودروها را از دسترس مردم خارج میکند.
آیا این تناقض، تصادفی است یا بخشی از یک برنامه حسابشده برای حفظ سلطه سوختهای فسیلی؟
مافیای سوخت و دولتی که بهجای مقابله، همراهی میکند
نمیتوان نقش مافیای سوخت را در این ماجرا نادیده گرفت. شبکهای از سودجویان که از تولید، توزیع و قاچاق بنزین و گازوئیل ارتزاق میکنند، سالهاست بازار انرژی ایران را در چنگ خود دارند. این گروهها که از ناکارآمدی صنعت خودروسازی داخلی و تداوم تولید خودروهای پرمصرف سود میبرند، هرگونه تغییر در وضعیت موجود را خطری برای منافع خود میدانند.
افزایش تعرفه خودروهای برقی، به نوعی تضمینکننده تداوم این چرخه معیوب است؛ چرخهای که در آن مردم مجبورند بنزین گران بخرند، هوا آلودهتر شود و خودروسازان داخلی بدون رقیب به تولید محصولات بیکیفیت ادامه دهند.
دولت هم که ظاهراً باید حافظ منافع عمومی باشد، در این بازی تسلیم شده است. اعلام افزایش تعرفهها با بهانه جبران کسری بودجه، تنها یک پوشش ظاهری است. اگر هدف واقعاً درآمدزایی بود، چرا به جای تشویق ورود خودروهای برقی و کاهش هزینههای کلان واردات بنزین، راهی انتخاب شد که هم مردم را تحت فشار قرار میدهد و هم محیط زیست را نابود میکند؟
پاسخ ساده است: دولت یا توان مقابله با مافیای سوخت را ندارد، یا خود بخشی از این بازی است.
مردم، قربانی اصلی در نبرد با فناوری سبز
بزرگترین قربانی این سیاست، مردمی هستند که هر روز با آلودگی هوا، گرانی بنزین و هزینههای سرسامآور زندگی دستوپنجه نرم میکنند. خودروهای برقی و هیبریدی میتوانستند گزینهای مقرونبهصرفه و پاک برای خانوادهها باشند، اما با تعرفه ۱۰۰ درصدی، این امید به یأس تبدیل شد.
در شرایطی که نرخ ارز افسارگسیخته است و قدرت خرید مردم به پایینترین سطح خود رسیده، این تصمیم نه تنها دسترسی به فناوریهای سبز را غیرممکن کرد، بلکه بازار را به نفع خودروهای بنزینی قدیمی و آلاینده سنگینتر کرد.
از سوی دیگر، این سیاست ضربهای مهلک به اعتماد عمومی زد. وقتی علی احمدنیا، رییس امور اطلاعرسانی دولت، از احتمال بازگشت تعرفهها به نرخهای قبلی سخن میگوید، این سؤال پیش میآید که چرا از ابتدا چنین تصمیمی گرفته شد؟
این ناپایداری در سیاستگذاری، نه تنها واردکنندگان و خریداران را سردرگم کرده، بلکه نشاندهنده فقدان برنامهای منسجم برای آینده است. آیا قرار است هر چند ماه یکبار، با شوک جدیدی در بازار خودرو مواجه شویم؟
دنیای پیشرفته، ایران عقبمانده: یک تضاد آشکار
در حالی که کشورهای پیشرفته با یارانه و معافیتهای مالیاتی، شهروندانشان را به استفاده از خودروهای برقی تشویق میکنند، ایران در مسیری معکوس قدم برمیدارد. نروژ اعلام کرده تا سال ۲۰۲۵ فروش خودروهای بنزینی را متوقف میکند، چین به بزرگترین بازار خودروهای برقی جهان تبدیل شده و حتی ترکیه در حال توسعه زیرساختهای شارژ برای این خودروهاست.
اما در ایران، نه تنها زیرساختی برای خودروهای برقی وجود ندارد، بلکه با افزایش تعرفهها، حتی رویای ورود این فناوری به کشور هم رنگ میبازد.
این عقبماندگی، نتیجه انتخاب آگاهانهای است که دولت و مافیای سوخت در پیش گرفتهاند. آنها با سرکوب خودروهای برقی، نه تنها محیط زیست و سلامت مردم را قربانی میکنند، بلکه ایران را از قافله پیشرفت جهانی دور نگه میدارند.
زمان پایان بازی قدرت و منافع شخصی فرا رسیده است
مردم ایران حق دارند از این وضعیت خشمگین باشند. ما نمیتوانیم پذیرای سیاستی باشیم که به جای حل مشکلات، آنها را عمیقتر میکند. دولت باید پاسخ دهد: چرا به جای حمایت از خودروهای برقی، شمشیر را علیه آنها از رو بسته است؟ چرا به جای قطع دست مافیای سوخت، به آنها اجازه میدهد بازار و محیط زیست را گروگان بگیرند؟
بازگشت تعرفهها به نرخهای قبلی، اگرچه گامی مثبت است، اما کافی نیست. ما به سیاستی شفاف، پایدار و مردمی نیاز داریم که خودروهای برقی را نه بهعنوان تهدید، بلکه بهعنوان فرصتی برای رهایی از بنزین و آلودگی ببیند.
زمان آن رسیده که دولت از خواب غفلت بیدار شود و به جای انتقام از آینده، برای ساختن آن دست به کار شود. در غیر این صورت، این مردماند که هزینه سنگین این بازی را با جان و مال خود خواهند پرداخت.